خاطرات ايران

تازگی ها هم یه تبلیغ دیدم که اصلا نمیتونم هضمش کنم.
باباهه میاد تو خونه میگه دخترم امسال دوست داری مسافرت کجا بریم؟
دختره میگه بابایی من از مسافرت میترسم.
باباهه میگه واسه چی عزیزم؟
دختر : آخه خیلی ها تو مسافرت کشته میشن
... بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده
بعد پرده رو کنار میزنه یه پراید پارکه.
دختره :هورااااااااااا ااا
بعدشم میگه سایپا مطمئن :|

 

بچه ک بودم کارتون فوتبالیستارو ک میدیدم جو گیر میشدم
توپو برمیداشتم
و شروع میکردم شوت زدن
موقعی ک میخورد ب شیشه ها و خورد میشدن
پیش خودم کلی ذوق میکردم ک مثل کاکرو چ شوتهای قوی میزنم:-‏)‏

 

یادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارمون میکرده:‏)‏

 

 

کی یادشه؟:|
این کتک هایی که ما تو مدرسه خوردیم، اعضای القاعده تو زندان گوانتانامو نخوردن، کلن کتک از جمله وسایل کمک آموزشی پرکاربرد زمان ما محسوب میشد. خط کش، سیلی، جُفتک، خودکار لای انگشت
و ..
و.

یاد فیلم اره افتادم

 

 

 

چن وقتی هست میرم بدنسازی
یه شونه تخم مرظ خریده
بودم ک بخورم
از باشگاه برگشتم دیدم اثری ازش نیست
بهم گفتن صامی(داداش 5 سالم)
شکوندتشون
با حالت عصبانیت بهش نگاه کردم
گفت هاااااااااا چیه
دو روز رفتی بدنسازی گردن کلفت شدی جوجه؟
من=-0
گنده لات محل=-0
دمبل های باشگاه=-0
رونی کلمن=0-

آرنولد شوتی=-0



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, |